معنی الت | واژه یاب

جست‌وجوی هم‌آوا

۱. ابزار، اسباب، افزار، دستگاه، مایه، وسیله ۲. اندام، عضو

۱. انگیزه، انگیزه، جهت، دلیل، سبب، عامل، مایه، مسبب، موجب، واسطه، وسیله ۲. عیب، نقیصه ۳. بیماری، عارضه

پوشیدگی، شبهه، نهفتگی

۱. اتصال، پیوستن ۲. جوشخوردن، چسبیدن

حظ، کیف، لذت

پیوستن، چسبیدن، دوسیدن

اعتنا، پروا، تفقد، توجه، عنایت، لطف، مرحمت، مهربانی، میل، وقع

آلت، اثاث، ادات، ادوات، اسباب، افزار، دستگاه، سامان، ماشین، مایه، وسایل، وسیله

آلت، ابزار، مایه، وسیله

آلت مرد، آلت مردی، ذکر، نره

التیام دادن، تسکین دادن

التصاق، الحاق، پیوستگی، پیوستن، پیوند، چسبیدگی، رسیدن، وصل ≠ انفصال