آلفرهنگ مترادف و متضاد۱. اولاد، تبار، خاندان، دودمان، سلاله، سلسله، طایفه، عترت، قبیله، نسل ۲. احمر، سرخ، قرمز ۳. پری، جن، زائوترسان ۴. سراب
توجه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. التفات کردن، اعتنا کردن، مراعات کردن، رعایت کردن ۲. روی آوردن ۳. تیمار داشتن، غمگساری کردن، غمخواری کردن ۴. دلسوزی کردن ۵. دقت کردن
تئوکراسیفرهنگ مترادف و متضاد۱. حکومت الهی، حکومت ولایی، خداسالاری ۲. حکومت براساسدینباوری، حکومت اولیای دین، حکومتمذهبی، دینسالاری ≠ دموکراسی ۳. اشرافسالاری، الیگارشی