ادرارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بول، پیشاب، جیش، شاش، گمیز، ۲. راتب، راتبه، شهریه، مستمری، مشاهره، مواجب، وظیفه
توحیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. اقرار به یگانگی خدا کردن، ایمان به وحدانیت خدا داشتن، به یکتاییخدا ایمان آوردن، خدا را یگانه دانستن ۲. یکیشمردن ۳. یگانه کردن، یگانه دانستن
پذیرفتنفرهنگ مترادف و متضاداجابت کردن، اعتراف کردن، اقرار کردن، تایید کردن، تصدیق کردن، تقبل، قبول کردن، مطاوعت ≠ رد کردن