معنی افزودن | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

اضافه، بسیار، بیش، زیاد، علاوه، متجاوز

بیشی، زیادت، فراوانی، فزونی

امیدوار، خواستار، راجی، راغب، شایق، عاشق، متمنی، متوقع، مسئلت، مشتاق، منتظر، هواخواه

امیدوارانه، بارغبت، عاشقانه، مشتاقانه

۱. اشتیاق، رغبت، شوق، میل ۲. تعشق، شیفتگی، عاشقی، هواداری ۳. تحسر، حسرت

افزودن، اضافه کردن، زیادتر کردن

اضافه، افزایش، افزودن، تزاید، تکثیر ≠ کاهش، نقصان

۱. افزایش دادن، افزودن، اضافه کردن، زیاد کردن ≠ کاهشدادن، پایین آوردن ۲. بالا رفتن ۳. ترقی دادن، رفعت بخشیدن ۴. بزرگ کردن، بزرگ جلوهدادن

۱. کاستن، کم کردن ≠ افزودن، جمع کردن ۲. کاهش، کسر، منها ≠ جمع، اضافه ۳. پراکندگی، تجزیه، تفکیک، جدایی ۴. پراکنده کردن، تفکیک کردن، جدا کردن

کاستن، کم کردن، کاهش دادن ≠ افزودن