معنی افزایش کردن

جست‌وجوی مشابه

ازدیاد، استکثار، اضافه، افزونی، تزاید، تکثیر، فزونی ≠ کاهش

۱. بزک، توالت ۲. حلیه، زیب، زینت، زیور ۳. آذین، تزیین ۴. پیرایه، چهرهآرایی، گریم ≠ پیرایش

۱. آروین، آزمون، امتحان، تجربه، تمرین، مانور، محک، مسابقه، مشق ۲. محنت ۳. فتنه

آرامش، آسودگی، استراحت، ترفیه، تنآسانی، تنعم، راحت، راحتی، رفاه، سکون، شادکامی، فراغ، فراغت ≠ دغدغه، سختی، مشقت، ناآرامی

۱. افزایش دادن، افزودن، اضافه کردن، زیاد کردن ≠ کاهشدادن، پایین آوردن ۲. بالا رفتن ۳. ترقی دادن، رفعت بخشیدن ۴. بزرگ کردن، بزرگ جلوهدادن

۱. افزایش یافتن، افزوده شدن ۲. ترقی کردن ۳. ساخته شدن، برافراشته شدن ۴. سر کشیدن، نوشیدن

۱. افزایش، بالاروی، صعود ≠ نزول ۲. بالا رفتن، افزایش یافتن ≠ کاهش یافتن، کم شدن ۳. برآمدن، صعود کردن ۴. برخاستن، متصاعد شدن

۱. ازدیاد، افزایش ≠ تقلیل ۲. ازدیاد یافتن، افزایش یافتن، افزون کردن ≠ کاهش یافتن، کم شدن

۱. آماس، انتفاخ، برآمدگی، نفخ، ورم ۲. آماس کردن، ورم کرن، آماسیدن ۳. افزایش غیرمعقول قیمتها