اجازهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اجازت، اذن، تجویز، دستور، رخصت ۲. پروانه، تصدیق، جواز، مجوز، منشور ۳. فتوا
معجز کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. معجزه کردن، اعجاز کردن ۲. کار خارقالعاده انجامدادن، شاهکار کردن ۳. معجزهگری کردن ۴. معجزنما شدن
کرامتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بخشش، بخشندگی، دهش ۲. بزرگواری، جوانمردی ۳. عظمت ۴. اعجاز، خارقعادت، معجزه