معنی اعتصاب شغلی

جست‌وجوی مشابه

تمسک، توسل، چنگزدن، چنگزنی

۱. برگماری، تعیین، نصب ۲. گماردن، گماشتن ≠ انتخاب

التصاق، الحاق، پیوستگی، پیوستن، پیوند، چسبیدگی، رسیدن، وصل ≠ انفصال

احتراز، استنکاف، امتناع، امساک، پرهیز، تحاشی، تحرز، حذر، خودداری، دوری، کنارهگیری

۱. شمارش، محاسبه ۲. لحاظ

انتصاب، نصب ≠ برکناره

انتصاب کردن، برگماردن، گماشتن، مامور کردن، ماموریتدادن، منصوب کردن

اعتصابی، متحصن، بستی، بستچی

اعتصام، تشبث، توسل

۱. اعتصام، بهانه، پناهبری، تشبث، توسل، دستاویزسازی ۲. چنگزدن، درآویختن، دستاویز قرار دادن، چسبیدن، تشبث کردن، متشبث شدن