اطاعتفرهنگ مترادف و متضادامتثال، انقیاد، بندگی، پیروی، تابعیت، تمکین، خدمتکاری، طاعت، فرمانبرداری، فرمانبری، متابعت، مطاوعت ≠ نافرمانی
یقینفرهنگ مترادف و متضاد۱. اطلاع، اطمینان، اعتقاد، ایقان، باور، بصیرت ۲. بیشبهه، بیگمان، حتمی، قطع، مسلم
مستحضر شدنفرهنگ مترادف و متضادآگاه شدن، اطلاع یافتن، باخبر شدن، مطلع شدن، واقف شدن ≠ غافل شدن، بیخبرماندن
مستحضر کردنفرهنگ مترادف و متضادآگاه کردن، اطلاع دادن، خبردار کردن، مطلع ساختن، واقف ساختن ≠ غافل کردن، بیخبرگذاشتن