15 مدخل
آخور، ستورخانه، ستورگاه، طویله
۱. تعبیر، زبان، کلمه، واژه ۲. سازش، صلح
رئیس اصطبل، مهتراصطبل، نگهبان اصطبل
آخور، اصطبل، بارهبند، ستورگاه، طویله
آغل، اصطبل، بارهبند، ستورگاه، طویله
آغل، اصطبل، بارهبند، پاگاه، ستورگاه، طویله
آغل، اصطبل، بارهبند، پاگاه، ستورخانه، طویله