29 مدخل
اشکبار، اشکریز، گریان
دمع، سرشک
۱. مقیاس، میزان ۲. پایه، رتبه
سیفلیس، کوفت
با، سکبا، شوربا، وا
۱. آسیب، آفت، آهو، عیب، وصمت ۲. بد، شرور، شریر
اشکریز، اشکفشان، سرشکبار، گریان، گهربار
اشک، دمعه، سرشک
۱. اشک ریختن، گریستن، گریه کردن ≠ خندیدن ۲. گریه
۱. اشک، دمع ۲. شبنم ۳. باران
آتشک، کوفت