استادفرهنگ مترادف و متضاد۱. آموزگار، مدرس، مربی، معلم، هیربد، ۲. خبره، زبردست، کاردان، ماهر، متبحر ۳. کارفرما، ۴. صنعتگر، ۵. دانا، عالم، ۶. رئیس، سرکرده، مهتر ≠ شاگرد، ناشی
اسبابفرهنگ مترادف و متضادآلات، آلت، ابزار، اثاث، برگ، بساط، تجهیزات، جمعیت، دستگاه، رخت، سامان، شرایط، علل، لوازم، وسایل، وسیله
طایفهفرهنگ مترادف و متضادآل، اعقاب، امت، ایل، تیره، جماعت، جنس، خاندان، خانواده، دسته، دودمان، سلسله، عشیره، قبیله، قوم، گروه، ملت