استادفرهنگ مترادف و متضاد۱. آموزگار، مدرس، مربی، معلم، هیربد، ۲. خبره، زبردست، کاردان، ماهر، متبحر ۳. کارفرما، ۴. صنعتگر، ۵. دانا، عالم، ۶. رئیس، سرکرده، مهتر ≠ شاگرد، ناشی
کاردانفرهنگ مترادف و متضادآزموده، استاد، باکیاست، بصیر، حاذق، خبره، خبیر، سیاستمدار، قابل، کارآ، کارآزموده، کارآمد، کاربر، کارشناس، ماهر، متخصص، مجرب، مدبر، مطلع ≠ بیتجربه