استفادهفرهنگ مترادف و متضاد۱. استعمال، کاربرد ۲. بهرهجویی، بهرهگیری، بهرهوری، تمتع، سود، فایدهستانی ≠ زیان، ضرر
استفسارفرهنگ مترادف و متضاداستخبار، استطلاع، استفهام، اقتراح، بازجست، بازجویی، پرسش، تحقیق، تفحص، جستار، جستجو، رسیدگی، سوال
استادفرهنگ مترادف و متضاد۱. آموزگار، مدرس، مربی، معلم، هیربد، ۲. خبره، زبردست، کاردان، ماهر، متبحر ۳. کارفرما، ۴. صنعتگر، ۵. دانا، عالم، ۶. رئیس، سرکرده، مهتر ≠ شاگرد، ناشی