معنی است | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. آموزگار، مدرس، مربی، معلم، هیربد، ۲. خبره، زبردست، کاردان، ماهر، متبحر ۳. کارفرما، ۴. صنعتگر، ۵. دانا، عالم، ۶. رئیس، سرکرده، مهتر ≠ شاگرد، ناشی

بامهارت، زیرکانه، ماهرانه، مدبرانه ≠ ناشیانه

۱. آموزگاری، معلمی ۲. تبحر، حذاقت، خبرگی، مهارت ۳. تردستی، چیرهدستی، زیرکی ≠ شاگردی، ناشیگری

حاکم، حکمران، والی

مدل، معیار، مقیاس، میزان، نمونه ≠ غیراستاندارد

استادی، اهلیت، بصیرت، تجربه، تسلط، حذاقت، زبردستی، کارشناسی، مهارت ≠ ناآزمودگی

آستانه، پیشگاه، جناب، حضرت، حضور، درگاه، عتبه، محضر

۱. آستان، بارگاه، پیشگاه، جناب، حضرت، درگاه، عتبه، محضر، وصید ۲. آغاز، مقدمه

آستانه، آستان، تخت، حضور، درگاه، ساحت، صدر، مسند

استادی، چابکی، چالاکی، شعبده، فرزی، فند، مهارت