23 مدخل
۱. اجازه، تجویز، جواز، رخصت، ۲. دستور
دوباره، مجدد، مجدداً، مکرر
پسر، پور، ولد ≠ اب
آزناک، آزور، حریص، طماع، طمعکار، مولع ≠ قانع
ازنو، مجدد، مجدد، مجدداً، مکرراً
۱. ازنو، دوباره، مکرر ۲. تازه، نو
ازجهت، ازحیث، ازنظر، بابت، راجع، منباب
ازبابت، ازحیث، ازنظر