آزمودهفرهنگ مترادف و متضاد۱. باتجربه، پخته، حاذق، خبره، کاردان، کارکشته، کردهکار، ماهر، مجرب، ورزیده ۲. تجربهشده، سنجیده ≠ بیتجربه
محنتفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزمون، آزمایش، امتحان، بلا ۲. تعب، رنج، سختی، عنا، مرارت، مشقت ۳. اندوه، غصه، غم، کرب ۴. آزار، عذاب، گزند، محنه