ازدحامفرهنگ مترادف و متضاد۱. اجتماع، جمعیت، جنجال، شلوغ، شلوغی، نفوس ۲. شورش، غوغا، هجوم، هنگامه ≠ خلوت
هنگامهفرهنگ مترادف و متضادازدحام، المشنگه، بلوا، پیکار، جنجال، سروصدا، شورش، غوغا، فتنه، گیرودار، معرکه، ولوله، همهمه، هیاهو