8 مدخل
بداهت، بدیههگویی
بالبداهه، بالبدیهه، بیدرنگ، مرتجلاً
احاله، انتقال، حواله، محول، واگذار
ارتجالگویی، بدیههگویی، بدیههپردازی، بداههسازی بدیههنوازی، بدیههسازی
ارتجالاً، فیالبداهه، مرتجلاً
رجوع کردن ≠ ارجاع دادن
۱. ارجاع، انتقال، محول، واگذار ۲. چارهسازی، حیله
۱. آیانی، ارتجال، بداهت، بدیهه ۲. بیاندیشه گفتن، بیتامل سخنگفتن