پرداختهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اداشده، تادیهشده ۲. صاف، صیقلی ۳. فارغ ۴. آراسته، آماده، مزین، منظم، مهیا
مستهلک شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. نیست شدن، نابود شدن، محو شدن، ازمیان رفتن، هلاک شدن، معدوم شدن ۲. به تدریج دین اداشدن، تادیه شدن (تدریجی قرض) ۳. فرسودهشدن ۴. مستحیل شدن
وابستهفرهنگ مترادف و متضاد۱. خویش، خویشاوند، قریب، قوم، متعلق، منسوب ۲. غیرمستقل ۳. بسته، متوقف، مربوط، مشروط، منوط، موقوف ۴. تابع، مطیع، منقاد ۵. پابند، طفیلی، متصل، مرتبط، ملحق ۶. اتاش