آبدارفرهنگ مترادف و متضاد۱. آبکی، باطراوت، پرآب، رقیق، شاداب، مایع ۲. آبدارچی، ایاغچی، ساقی، شربتدار، قهوهچی ۳. آبدیده، برنده، تیز ۴. سخت ۵. تند، زننده، نیشدار ۶. آبخیز، آبزا ۷. رسا، رو
مردهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیجان، درگذشته، متوفا، مرحوم، میت ≠ حی، زنده ۲. خاموش، ساکت ۳. بیروح ۴. بیحس، بیحرکت ۵. قدیمی ۶. ازیادرفته، فراموششده ۷. آبدیده ۸. تیره، کدر، تار ۹. ازبینرفت