ادبفرهنگ مترادف و متضاد۱. تادیب، تنبیه، ۲. ادبیات، فرهنگ ۳. پاس، رعایت، متانت، نزاکت ۴. آیین، رسم، روش، نهاد
نهادفرهنگ مترادف و متضاد۱. اداره، بنیاد، سازمان، موسسه ۲. اساس، پایه ۳. آفرینش، خلقت، فطرت ۴. طینت، جبلت، جوهره، خمیره ۵. باطن، درون، ذات، ضمیر ۶. سرشت، طبع، طبیعت، عریکه، غریزه، مزاج
مردمفرهنگ مترادف و متضاد۱. آدم، آدمی، آدمیزاد، انس، انسان، بشر، توده، خلق، عوام، ملت، ناس، نفوس ≠ پری، جن ۲. انسان شریف ۳. مردمک ۴. آدمیان، انسانها ۵. نژاد ۶. اهالی، شهروند، تبعه ۷. اف