معنی اخت من | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

خفقان، خفگی، سرکوب

عشوه، کرشمه، ناز

جلق، خودارضایی

۱. برکشیدن، کشیدن ۲. بالابردن، برافراشتن ۳. کوککردن، نواختن

۱. آشنا، آمخته، مالوف، مانوس، معتاد ۲. خواهر ۳. شبیه، قرین، مانند، مثل ۴. هماهنگ

آخر، اختتام، انتها، انجام، انقضا، تکمیل، تمام، خاتمه، ختم، عاقبتالامر، عاقبت، غایت، فرجام، منتها، نهایت ≠ اول

۱. آخر، اختتام، انجام، پایان، ختم، سرانجام، عاقبت، فرجام، منتهاالیه، منتها، نوک، نهایت ۲. بن، ته، راس ≠ آغاز، ابتدا

آغاز، ابتدا، اول، نهاد ≠ منتها، آخر، پایان

۱. بن، بیخ، ریشه ۲. پس ۳. بنیاد ۴. ژرفنا، عمق، قعر ۵. آخر، انتها، پایین، زیر، منتهاالیه ≠ رو، سر

استمنا، خودارضایی، طبق