اختلاففرهنگ مترادف و متضاد۱. افتراق، تباین، تضاد، تفارق، تفاوت، تمایز، توفیر، فرق، مغایرت، ۲. تشت، دعوا، ضدیت، کشمکش، مخالفت، مشاجره، نزاع، نفاق
سازش کردنفرهنگ مترادف و متضادصلح کردن، آشتی کردن، رفع اختلاف کردن، توافق کردن، به موافقترسیدن، مصالحه کردن، سازگارشدن، اصلاح کردن ≠ ناسازگاری کردن، مخالفت کردن
تصفیه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاک کردن، پالودن ۲. صاف کردن ۳. پالایش کردن ۴. پاکسازی کردن، فیلتر کردن ۵. رفع اختلاف کردن ۶. تفریغ حساب کردن، تسویهحساب کردن
حرف زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تکلم کردن، سخن گفتن ۲. گفتگو کردن، اختلاط کردن، گپزدن ≠ گوش دادن، استماع کردن ۳. سخنرانی کردن، صحبت کردن ≠ مستمع بودن ۴. بروزدادن، اعتراف کردن
برهم زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. به همزدن، زیرورو کردن، مخلوط کردن ۲. پراکنده کردن، پراکنده ساختن، آشفته کردن، پریشان کردن ۳. از نظم انداختن، ایجاد اختلال کردن، بینظم کردن، مختل کردن ۴. خراب