عهدفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیمان، شرط، قرار، میثاق ۲. قول، وعده ۳. وفا ۴. نذر ۵. ضمان ۶. اوقات، دور، دوره، روزگار، زمان، زمانه، عصر، فصل، گاه، موسم، وقت ۷. سوگند، قسم ۸. حفظ، نگهبانی
تاسیسفرهنگ مترادف و متضاد۱. احداث، ایجاد، بنیان، بنیانگذاری، پیریزی، تشکیل، شالودهگذاری، وضع ۲. احداث کردن، بنیاد کردن، بنیادگذاشتن، پیریزی کردن، دایر کردن، بنیان نهادن ≠ تخریب
تاسیس شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. احداثشدن، دایر شدن ۲. ایجاد شدن، به وجود آمدن ۳. پیریزی شدن، بنیاد شدن
تاسیس کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. احداث کردن، دایر کردن ۲. ایجاد کردن، به وجودآوردن ۳. بنیاد کردن، پی افکندن، پایهگذاری کردن، پیریزی کردن