ابرازفرهنگ مترادف و متضاد۱. افشا، برملا، بروز، فاش ۲. اشعار، اظهار، اعتراف، اعلام، اقرار، بیان، تقریر، عرض ۳. آشکار ساختن، ظاهر کردن ≠ کتمان
آبدارفرهنگ مترادف و متضاد۱. آبکی، باطراوت، پرآب، رقیق، شاداب، مایع ۲. آبدارچی، ایاغچی، ساقی، شربتدار، قهوهچی ۳. آبدیده، برنده، تیز ۴. سخت ۵. تند، زننده، نیشدار ۶. آبخیز، آبزا ۷. رسا، رو
آبدارفرهنگ مترادف و متضاد۱. آبکی، باطراوت، پرآب، رقیق، شاداب، مایع ۲. آبدارچی، ایاغچی، ساقی، شربتدار، قهوهچی ۳. آبدیده، برنده، تیز ۴. سخت ۵. تند، زننده، نیشدار ۶. آبخیز، آبزا ۷. رسا، رو