10 مدخل
بزاق، تف، خدو، خیو، کفک
بزاق، تف، خدو، خیو
آبدهان، تف، خدو، خیو
آبدهان، بزاق، تابش، خدو، خلط، خیو، کفک
آبدهن، بزاق، تف، خیو، کفدهان، کفک
۱. آبدهان، تف، خدو ۲. کپک
۱. آبیاری، آبدهی ۲. غرس نهال ۳. سهمبری از درختکاری