آلفرهنگ مترادف و متضاد۱. اولاد، تبار، خاندان، دودمان، سلاله، سلسله، طایفه، عترت، قبیله، نسل ۲. احمر، سرخ، قرمز ۳. پری، جن، زائوترسان ۴. سراب
آلودگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. پلیدی، کثافت، ناپاکی ۲. فجور، فسق، گناه ۳. آغشتگی، آلودهشدن، درگیری ۴. دین، قرض، وامداری ۵. بهانحطاطکشیدهشدن، منحطشدن ≠ تمیزی، عصمت
آلودهفرهنگ مترادف و متضادپلید، جنب، چرکین، چرکآلود، چرک، کثیف، ملوث، ناپاک، ناشسته، نجس ≠ پاک، پاکدامن، تمیز، مبرا
چالفرهنگ مترادف و متضاد۱. چاله، حفره، فرورفتگی، گودال ۲. عمیق، گود ۳. آشیان، آشیانه ۴. گور (حیوانات) ۵. غاز، خرچال، مرغابی (آ)هوبره ۶. آشیانه، لانه ۷. شتربچه ۸. اسب سفید، بزپیشانیسفید