11 مدخل
ازکارافتاده، خراب، داغان، فرسوده، کهنه، مندرس ≠ نو
ازکارافتاده، بیحال، پیر، سالخورده، فرسوده، کهنسال، مسن، معمر ≠ برنا
ازکارافتادگی، فرسودگی، کهنسالی، کهولت ≠ جوانی
ازکارافتاده، اسقاط، خراب، قراضه
ازکار برکنار کردن، معزول کردن ≠ منصوب کردن