آمادهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آراسته، بسیجیده، پرداخته، تامین، تهیه، حاضر، روبراه، ساخته، فراهم، مجهز، مرتب، مهیا ۲. چالاک، سازمند، مستعد ≠ نامهیا
افادهفرهنگ مترادف و متضاد۱. باد، پز، تبختر، تفرعن، تکبر، خودبینی، فیس، منی، نخوت ۲. بهرهدهی، سودرسانی
تمهیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمادگی، آمادهسازی، تدارک، تدبیر، تهیه، چاره، زمینهسازی، مقدمهچینی ۲. آماده کردن، آراستن، فراهم کردن ۳. زمینهسازی کرن، مقدمه چیدن ۴. گسترانیدن، هموار کردن، په
تعبیهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آراستن، ساختن ۲. آمادهسازی، تهیه، جاسازی ۳. آماده ساختن، قرار دادن، آماده کردن ۴. حیله
بسیجفرهنگ مترادف و متضاد۱. ابزار، اسباب، سامان، وسایل ۲. آمادگی، آمادهسازی، تدارک، تمهید ۳. جنگافزار، سلاح ۴. سازوبرگ ۵. اراده، عزم، قصد، میل