معنی آلوده به خون

جست‌وجوی مشابه

پلید، جنب، چرکین، چرکآلود، چرک، کثیف، ملوث، ناپاک، ناشسته، نجس ≠ پاک، پاکدامن، تمیز، مبرا

آغشتن، آلودهکردن، کثیفکردن، ملوثکردن ≠ پالودن

۱. آرام، راحت ۲. خاطرجمع، فارغ ۳. بیخیال، فارغالبال، فارغبال ۴. مرفه ۵. خلاص، سبکبار ۶. بیحرکت، ساکن ۷. آرمیده ۸. مرده ۹. مدفون

۱. اولاد، تبار، خاندان، دودمان، سلاله، سلسله، طایفه، عترت، قبیله، نسل ۲. احمر، سرخ، قرمز ۳. پری، جن، زائوترسان ۴. سراب

ابکم، بکم، بیزبان، کندزبان، گنگ، لال

۱. بهرنگخاکستر، سربیرنگ، طوسی، خاکستری رنگ، خاکسترگون ۲. آلوده به خاکستر، آغشته بهخاکستر

آلوده، محتلم، ناطاهر، نجس ≠ طاهر

آلوده بهروغن، روغنی، چربوچیلی، کثیف، آلوده ≠ پاک، تمیز