معنی آلاخون والاخون

جست‌وجوی هم‌آوا

آواره، بیخانمان، بیسروسامان، خانهبدوش، دربدر

۱. اولاد، تبار، خاندان، دودمان، سلاله، سلسله، طایفه، عترت، قبیله، نسل ۲. احمر، سرخ، قرمز ۳. پری، جن، زائوترسان ۴. سراب

ابکم، بکم، بیزبان، کندزبان، گنگ، لال

بیجهت، بیخود، بیسبب، بیهوده، دروغکی

اکنون، الان، اینزمان، اینک، حال، حالیا

اجبار، گردنگیر، ناچار، ناگزیر، وادار

آلاخونوالاخون، آواره، بیخانمان، خانهبدوش، سرگردان

۱. آسمانجل، آلاخونوالاخون، بیخانمان، خانهبدوش، دربدر، سرگردان، ویلان ۲. پراکنده، پریشان، متفرق ۳. تبعید ۴. بیسامان، سرگردان، سرگشته

التیام دادن، تسکین دادن

آلست، پا، لنگ

البته، بالقطع، بدرستی، براستی، بیتردید، بیشبهه، بیگمان، قطعاً، محققاً، مسلماً، مطمئناً