معنی آفل | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

اعسار، بیچیزی، بینوایی، تنگدستی، تهیدستی، عسرت، فاقه، فقر، مسکنت، مفلسی، نداری، نیازمندی، ورشکستگی ≠ یسر

زمینگیر، شل، فلج، معلول

افلاس، بینوایی، تنگدستی، تهیدستی، عسرت، فقر، نداری ≠ غنا

افلاس، نیازمندی، ورشکستگی

افلاس، بینوایی، تنگدستی، درویشی، فقر، مسکنت، مفلسی، نداری ≠ توانگری، دولتمندی، غنا

افلاس، بیپولی، بیچیزی، بینوایی، تعسر، درماندگی، درویشی، ضراء، عسرت، فاقه، فقر، مسکنت، نداری ≠ غنا، گشادهدستی

افلاس، بیچارگی، بینوایی، تهیدستی، بیچیزی، تنگمعاشی، عسرت، تنگروزی، دستتنگی، تنگدستی ≠ فراخعیشی