معنی آره نان | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

اردنانس

فرهنگ مترادف و متضاد

تدارک، تدارکات، تهیه

آره

فرهنگ مترادف و متضاد

آری، بلی، بله، نعم، ها ≠ خیر، نه

ار

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. اگر، چنانچه، گر، ۲. خواه، یا ۳. وقتیکه، هرگاه

ارث

فرهنگ مترادف و متضاد

ارثیه، ترکه، متروکات، مردهریگ، میراث

ارج

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. ارزش، ارز، بها، مقدار، نرخ ۲. اعتبار، پایگاه، پایه، حشمت، شان، قدر، مرتبت، مکانت

جست‌وجوی متن

آری

فرهنگ مترادف و متضاد

آره، بله، بلی، لبیک، نعم ≠ خیر، نه

بله

فرهنگ مترادف و متضاد

آره، آری، بلی، نعم، ها ≠ خیر، نه

بلی

فرهنگ مترادف و متضاد

آره، آری، بله، نعم، ها ≠ نه

بریدن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. قطع کردن، قطع ≠ پیوند دادن ۲. گسستن، گسیختن ≠ پیوستن ۳. اره کردن، قیچی کردن، برش دادن، چیدن ۴. دریدن، شکافتن، ۵. برش دادن ۶. جدا شدن، قطع رابطه کردن ≠ پیوستن

آوخ

فرهنگ مترادف و متضاد

آوه، افسوس، دریغ، دریغا، واه، هیهات