آرزوفرهنگ مترادف و متضادآرمان، اشتیاق، امل، امید، انتظار، بویه، تمایل، تمنا، چشمداشت، خواست، خواهش، رجا، رغبت، شوق، غبطه، کام، گرایش، مراد، مطمع، مقصود، منیه، میل، وایه، هوی
اردوفرهنگ مترادف و متضاد۱. اردوگاه، لشکرگاه ۲. سپاه، قشون، لشکر ۳. زباناردو ۴. پیکنیک، گردشدستهجمعی، گردشعلمی
ارزفرهنگ مترادف و متضاد۱. پول، پولبیگانه، سعر ۲. ارج، ارزش، بها، قیمت ۳. رتبه، قدر، مرتبه، مقام ۴. ارژن، بخورک ≠ بیارز
ارزشفرهنگ مترادف و متضاد۱. بها، ثمن، قیمت، مظنه، نرخ ۲. ارج، اهمیت ۳. اعتبار، سندیت ۴. استحقاق، شایستگی، قابلیت، لیاقت، منزلت
تمنا کردنفرهنگ مترادف و متضادآرزو کردن، آرزومند بودن، متمنی بودن، التماس کردن، خواهش کردن، درخواست کردن
خواستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آرزو کردن، اراده کردن، طلبیدن، میل کردن ۲. آرزومند بودن، اشتیاق داشتن، مشتاق بودن، راغب بودن ۳. خواهش کردن، طلب کردن ۴. احضار کردن، فراخواندن ۵. امر کردن، فر
تمایلفرهنگ مترادف و متضاد۱. آرزو، تعشق، توجه، خواهش، دلبستگی، رغبت، علاقه، علقه، عنایت، گرایش، میل، هوس ≠ تنفر ۲. گراییدن، متمایلشدن، میل کردن ۳. خمیدگی ۴. احساس، عاطفه
خلجانفرهنگ مترادف و متضاد۱. تپش، لرزش ۲. اضطراب، دلهره، نگرانی، بیم ۳. آرزو، رغبت، خارخار، خواهش، میل ۴. محبت، عشق، مودت ۵. پریدن چشم ۶. به خاطر درآمدن، به خاطررسیدن، به ذهن خطور کردن
تبدیل کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تغییردادن، دگرگون ساختن، دگرسان کردن ۲. تعویض کردن، معاوضه کردن (ارز، پول)