اسبابفرهنگ مترادف و متضادآلات، آلت، ابزار، اثاث، برگ، بساط، تجهیزات، جمعیت، دستگاه، رخت، سامان، شرایط، علل، لوازم، وسایل، وسیله
آشفتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیسامان، بینظم، پراکنده، درهم، درهمبرهم، ژولیده، متفرق، متلاطم، مختل، مغشوش، نابسامان، ناجور، نامرتب، نامنظم ۲. آتشی، پریشان، پریشانحال، پریشانخاطر، خشمگین،