آبفرهنگ مترادف و متضاد۱. ماء ۲. مایع ۳. شیره، عرق، عصاره، عصیر ۴. حل، محلول ۵. ذوب ۶. خوی ۷. بزاق، آبدهان ۸. منی ۹. بحر، دریا، یم ۱۰. زهاب، ۱۱. آبرو، حیثیت، شرف، عزت ۱۲. تری، تازگی،
سامفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیماری، مرض، ناخوشی ۲. ورم، آسم ۳. سرسام، دوار ۴. خیزران ۵. سمی، زهردار، خطرناک، زهرناک ≠ بیزهر، غیرسمی ۶. آتش ≠ آب