آبیفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارزق، کبود، لاجورد، نیلگون ۲. بحری، دریایی ۳. آبزی ۴. خالو، دایی ≠ دیمی، دیم ۵. خشکی ۶. هوازی
ابافرهنگ مترادف و متضاد۱. امتناع، انکار، حاشا ۲. احتراز، خودداری ۳. سرپیچی، سرکشی، نافرمانی ۴. تکبر، نخوت
آبفرهنگ مترادف و متضاد۱. ماء ۲. مایع ۳. شیره، عرق، عصاره، عصیر ۴. حل، محلول ۵. ذوب ۶. خوی ۷. بزاق، آبدهان ۸. منی ۹. بحر، دریا، یم ۱۰. زهاب، ۱۱. آبرو، حیثیت، شرف، عزت ۱۲. تری، تازگی،