18 مدخل
آبکی، آبگون، آبگین، مایع
۱. آبگین، آینه، آیینه، زجاج، مرآت ۲. شیشه ۳. بلور ۴. تیغ ۵. الماس
مشترک
۱. آبدار، آبکی ۲. آبگونه، رقیق ۳. روان، سیال ۴. محلول ≠ جامد
آبگینه، آیینه، زجاج، مرآت
آبگینه، زجاج، شیشه، شیشهشفاف، منشور، کریستال
آبگینه، بلور، شیشه
۱. آبونه ۲. انبازی، شریک، شریکشدن