آبستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آبسته، باردار، پابماه، حامله ۲. دچار، دستخوش ۳. پنهان، مخفی، نهان ≠ سترون، عقیم
تلقیحفرهنگ مترادف و متضاد۱. آبستنی، باروری، بارورسازی، لقاح ۲. آبلهکوبی، واکسیناسیون ۳. مایه زدن، واکسن زدن ۴. گشن دادن، گشنسازی ۵. آبستن کردن
مثله کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سانسور کردن ۲. خراب کردن، ناقص کردن، ابتر کردن(نوشته و ) ۳. بریدن، تکهتکه کردن (اندام، جوارح)