آبادفرهنگ مترادف و متضاد۱. برپا، دایر، معمور ۲. پررونق ۳. پیشرفته، توسعهیافته، مترقی ۴. تندرست، سالم ۵. بسامان، منظم ۶. غنی، مرفه ≠ خراب، متروک، ویران ۷. بیرونق ۸. عقبمانده
سدفرهنگ مترادف و متضاد۱. بستن، مسدود کردن ۲. حایل، رادع، مانع ۳. آببند، بند ۴. مسدود، بست ۵. صد ۶. حد، مرز
کالفرهنگ مترادف و متضاد۱. خام، نارسیده، نارس، نرسیده ۲. خم، خمیده ۳. درهم، ژولیده ۴. آبکند، سیلگاه، مسیل ۵. جا، مقام، مکان