ناچارفرهنگ مترادف و متضاد۱. لابد، لاعلاج، مجبور، مضطر، ملزم، ناگزیر ۲. ضروراً، ضرورتاً، کرهاً ۳. بیاختیار، بیچاره، عاجز ≠ چارهدار
ناگوارفرهنگ مترادف و متضاد۱. دلخراش، فجیع ۲. امتلا، بدهضم، ثقیل، دیرهضم ۳. ناپسند، ناخوشایند ۴. تلخ، منغص ۵. دشوار، سخت، کریه ≠ گوارا