بیوقوففرهنگ مترادف و متضاد۱. بیخبر، غافل، ناآگاه ≠ آگاه، عاقل، مطلع، خبیر، واقف ۲. دیریاب، کندذهن، کندهوش، کودن ≠ هوشمند، زیرک، تیز
موقوففرهنگ مترادف و متضاد۱. مشروط، مقید، منوط، موکول، وابسته ۲. بازداشته، گرفتار، زندانی ۳. تعطیلشده، متوقفشده ۴. بس، کافی ۵. وقفشده، موقوفه