7 مدخل
خستگی، درماندگی، عقبماندگی، فرسودگی
۱. پناه، حمایت، زنهار، کنف، مهلت، نگهداری ۲. تامین، فرجه ۳. امن، ایمن، مصون
۱. بسته، سپرده، ودیعه ۲. درستکاری، راستی ۳. زنهار ≠ خیانت
ازپاافتاده، خسته، درمانده، کوفته، لنگ، مستاصل
باهم، جنابه، دوقلو، همزاد
عامیانه، مبتذل، مردمپسند