کاردانفرهنگ مترادف و متضادآزموده، استاد، باکیاست، بصیر، حاذق، خبره، خبیر، سیاستمدار، قابل، کارآ، کارآزموده، کارآمد، کاربر، کارشناس، ماهر، متخصص، مجرب، مدبر، مطلع ≠ بیتجربه
کاردانیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزمودگی، استادی، بصیرت، تخصص، حذاقت، خبرگی، کارآیی، کارآزمودگی، مهارت، وقوف ۲. فوقدیپلم ≠ بیتجربگی
اوجفرهنگ مترادف و متضادارتفاع، بالا، بحبوحه، بلندی، بلندی، رفعت، صعود، فراز، قله، منتها، نوک ≠ حضیض، نشیب
جافرهنگ مترادف و متضاد۱. اطاق، خانه، مسکن، منزل ۲. جایگاه، ماوا، ماوی ۳. محل، مقام، مقر، مکان ۴. فضا ۵. موضع ۶. بستر، رختخواب ۷. اندازه، حد ۸. توانایی، جرات
چاکفرهنگ مترادف و متضاد۱. ترک، درز، رخنه، ۲. منفذ، سوراخ، شکاف، فاق ۳. پارگی، دریدگی ۴. پاره، دریده ۵. قباله، بنچاق ۶. دریچه، پنجره ۷. سپیده صبح