9 مدخل
سیاهرگ، عرق، ≠ سرخرگ، شریان
دالان، سرسرا
روزنامهنگار، روزنامهنویس، ژورنالیست، خبرنگار
۱. روزنامه، مجله، نامه، نشریه ۲. دفتر ۳. تنها، مجرد، منفرد
۱. چرا کردن، علفچری کردن، علف خوردن ۲. پلکیدن، ولگشتن، پرسه زدن، ۳. خوردن