19 مدخل
پوشیده از، خسته و کوفته، زهوار در رفته، کهنه، فرسوده، مانده، مندرس
فرسوده، خسته و کوفته، زهوار در رفته، کهنه، مانده، مندرس
فرسوده
جنگ فرسوده
خوب پوشیده شده، مستعمل، زیاد کار کرده، کهنه، مبتذل، پیش پا افتاده
worn-out
beaten, heavy, jaded, raddled, spent, tired, weary, worn, worn-out