معنی whisky | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی دقیق

whisky

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نوشیدنی الکلی، ویسکی، وسکی

جست‌وجوی مشابه

whisky sour

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ویسکی ترش است

whisky neat

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ویسکی شسته و رفته

whisky on the rocks

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ویسکی روی سنگها

whiskyfied

دیکشنری انگلیسی به فارسی

whiskyfied

whiskylike

دیکشنری انگلیسی به فارسی

whiskylike، مثل ویسکی

جست‌وجوی متن

whiskyfied

دیکشنری انگلیسی به فارسی

whiskyfied

whiskylike

دیکشنری انگلیسی به فارسی

whiskylike، مثل ویسکی

whisking

دیکشنری انگلیسی به فارسی

whisking، ماهوت پاک کن زدن، تند زدن، پراندن، راندن، جاروب کردن

جست‌وجوی دقیق

whisky

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جست‌وجوی مشابه

whisky sour

دیکشنری انگلیسی به فارسی

whisky neat

دیکشنری انگلیسی به فارسی

whisky on the rocks

دیکشنری انگلیسی به فارسی

whiskyfied

دیکشنری انگلیسی به فارسی

whiskylike

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جست‌وجوی متن

whiskyfied

دیکشنری انگلیسی به فارسی

whiskylike

دیکشنری انگلیسی به فارسی

whisking

دیکشنری انگلیسی به فارسی

whiskerando

دیکشنری انگلیسی به فارسی

whiskerer

دیکشنری انگلیسی به فارسی