18 مدخل
translucid، شفاف، فراتاب، شفاف کننده، روشن کننده زجاجی
translucidus
translucidity
شفافیت، فراتابی، نیم شفافی، ماتی شفافی، حالت زجاجی
transaccidentation
ترجمه شده
translucent