137 مدخل
ترجمه شده است، ترجمه کردن، تفسیر کردن، معنی کردن، بر گرداندن
مترجم
ترجمه شده، ترجمه کردن، تفسیر کردن، معنی کردن، بر گرداندن
ترجمه شده، حرف بحرف نقل کردن، حرف بحرف نوشتن، نویسهگردانی کردن
مترجمان، مترجم، ترجمان، دیلماج، پچواک گر، بر گرداننده
translate
translateableness
rephrase, translate