معنی toxic. | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

toxic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سمی، زهری، ناشی از زهر اگینی، زهراگین

toxic shock syndrome

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سندرم شوک سمی

toxic waste

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زباله سمی

toxic site

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سایت سمی

toxic condition

دیکشنری انگلیسی به فارسی

وضعیت سمی

جست‌وجوی متن

زهرگین

دیکشنری فارسی به انگلیسی

toxic

زهرناک

دیکشنری فارسی به انگلیسی

toxic

زهرآگین

دیکشنری فارسی به انگلیسی

baneful, toxic, virulent, virulently

زهری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

poisonous, toxic

زهرین

دیکشنری فارسی به انگلیسی

noxious, poison, poisonous, toxic, virulent